بوسه های ما..
نه گزاف بود..
نه دروغ
پناه بود...
****************
لم تکن قُبُلاتنا
عبثاً..
و لا کِذباً
بل کانت مَلجأً...
"احمدرضا احمدی برگردان به عربی از خودم"
* عنوان پست از احمدرضا احمدی
* نیمی از زندگی ست معشوقی که بوسیدن را خوب بلد باشد/ "مورات جان مونگان"
* هر مردی که بعد از من تو را ببوسد/ بر لبانت تاکستانی را خواهد یافت/ که من کاشته ام/"نزار قبّانی"
* بی هوا بوسه بزن عشق دو چندان بشود/ بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود/"محمدرضا میرزاده"
* پِیِ یک بوسه گردِ پایه ی حوض/ بسی گشتم تو دل دریا نکردی/ "خاقانی"
* تو عمر گم شده ی من به بوسه باز آور/ "خاقانی"
* نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم/ "حافظ"
* مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم/ کنار بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد؟/ "حافظ"
* گوشی دستت باشد/ بوسه هایم با تأخیر می رسند/ اینجا زمان چند ساعت جلوتر است/ هر وقت خورشید را بالای سرت دیدی بدان در غروبی دلگیر به تو می اندیشم/ "علی اسداللّهی"
* جهنّمی بدتر از این نیست/ که مدام به یاد آوری/ بوسه ای را که هیچوقت اتفاق نیفتاده ../ "ریچارد براتیگان"
* آن لبِ بوسه فریبی که تو را داده خدا/ ترسم آیینه به دیدن ز تو قانع نشود/"صائب تبریزی"
* آنکه در آئینه دارد بوسه را از خود دریغ / کی به عاشق وا گذارد اختیار بوسه را؟/ "صائب تبریزی"
* جان من بوسه بده عذر میار / دیدن روی تو عید است مرا/ "دکتر خانلری "
* اشکش به گونه بود که آورد سوی من/ بار دگر لبان خود از بهر بوسه پیش/ "نورانی وصال"
* دارد لب من تشنگی بوسه ی بسیار/ چون مزرعه ی خشک که دارد غم باران/ "هدی سهیلی"
* سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه ی من/ اگر ادا نکنی قرض دار من باشی/ "حافظ"
* بوسهای زان دهن تنگ بده یا بفروش/ کاین متاعی است که بخشند و بها نیز کنند/ "سعدی"
* بوسه کی گردد از آن لب های جان پرور جدا؟ / کی به افسون میشود شیرینی از شکر جدا؟/ "عبدالعال نجات"
* بوسهای کردم ز رخسارش تمنّا دوش گفت/ دیدن این گلستان خوب است و گل چیدن خطاست/"هادی رنجی"
* چه آیتی تو مگر ساحری که شاه و گدا/ هر آنکه دید لبت بوسهای گدائی کرد؟/ "محسن ملک آرا"
* شنیدهام که به جان بسته یار قیمت بوس/ هزار جان به تنم نیست صدهزار افسوس/ "فتحعلی شاه"
* به چه عضو تو زنم بوسه نداند چه کند/ بر سر سفره ی سلطان چو نشیند درویش/ "مجمر زواره"
* هرچند شکسته پر به کنج قفسم/ یک بوسه بُوَد از لب لعلت هوسم/ و آن بوسه چنان است که لب بر لب تو/ آن قدر بماند که نماند نفسم/ "فریدون مشیری"
* توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون/ میگزم دست چرا گوش به نادان کردم/ "حافظ"
* یک بار بوسهای ز لب تو ربودهام/ یک بار دیگر آن شکرستانم آرزوست/ "عراقی"
* جان به بهای بوسه ات دادم و لب گزیدهام/با تو در این معاملت هیچ زیان ندیدهام/ "نقی کمرهای"
* بعد از عمری ز تو یک بوسه طلب کردم لیک/ لب گزیدی و مرا غرق خجالت کردی/ "عندلیب"
* مبوس جز لب معشوق و جام مِی حافظ/ که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن/ "حافظ"
* گر میسّر نشود بوسه زدن پایش را/ هر کجا پای نهد بوسه زنم جایش را/ "کلیچه پز "
* خنده به لب، بوسه طلب، مست/ در دامنِ پندارِ منِ مِی زده بنشست/ "لعبت والا "
* ز غنچه ی دهنت بوسهای به خواب گرفتم/ نمُردم و ز گل آرزو گلاب گرفتم/ "زنیل بیک"
* گفتمش: بوسه دهی؟ گفت: هنوز/ موسم آن نرسیده است مرا/ "دکترخانلری"
* بوسه خواهم ز تو امروز دهی وعده ی فردا/ کو من دل شده را عمر که فردات ببوسم؟/ "فرصت شیرازی"
* تلاش بوسه نداریم چون هوس ناکان/ نگاه ما به نگاهی ز دور خرسند است/ "صائب تبریزی"
* خرّم آن روز که مستم ز در حجره در آئی/ وز لبت بوسه شمارم به شماری که تو دانی/ "خواجوی کرمانی"
* من بستهام لب طمع امّا نگار من/ دارد دهانِ بوسه فریبی که آه از او/ "صائب تبریزی"
* بَزم شراب، بیمزه ی بوسه ناقص است/ پیش آی و عیش ناقص ما را تمام کن/"صائب تبریزی"
* بوسیدنِ لب یار، اوّل ز دست مگذار/ کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن/ "حافظ"
* به بوسهای ز دهان تو آرزومندیم / فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندیم/ "فروغی بسطامی"
* نه تنها بوسه از لعل لبت ای دلربا خواهم/ که از جان بهر بوسیدن تو را سر تا به پا خواهم/"هادی رنجی"
* آنکه بوسید لب نوش تو شکر نچشید/ و آنکه خُسبید در آغوش تو بیدار نشد/"فروغی بسطامی"
* نه بوسهای نه شکر خندهای نه دشنامی/ به هیچ وجه، مرا روزی از دهان تو نیست/ "صائب تبریزی"
* یک بوسه از رُخَت دِه و یک بوسه از لبت/ تا هر دو را چشیده بگویم کدام بِه؟/ "میرفندرسکی"
* از غنچه ی لعلش هوس بوسه نمودم/ خندید و به من گفت زیاد از دهن توست/ "ماهر"
* ای پیرهن آهسته بزن بوسه بر اعضاش/ کان خرمن گل طاقت آزار ندارد/ "الفت"
* گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کُنَد/ حاشا که مشتری سر موئی زیان کُنَد/"فروغی بسطامی"
* از لب شکّرین او بوسه به جان خریدهام / زانکه حلاوتی بود جنس گران خریده را/ "فروغی بسطامی"
* دزدی بوسه عجب دزدی پر منفعتی است/ که اگر باز ستانند دو چندان گردد/ "صائب تبریزی"
* بر سراپای دل آویزت نمیپیچم چو زلف/ قانعم زان هر دو لب یک بوسه بس باشد مرا/ "کلیم کاشانی"
* دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم/ خواب ما بِه بُوَد از عالم بیداری ما/ "فروغی بسطامی"
* از بهر بوسهای که لبت بر لبم دهد/ جان را هزار مرتبه برلب رسانده است/ "یگانه"
* بوسه هرچند که در کیش محبّت، کفر است/ کیست لب های تو را بیند و طامع نشود؟/ "صائب تبریزی"
* از شوق، دوصد بوسه زنم بر دهن خویش/ هرگاه که نام تو برآید به زبانم/ "جلال عضد"
* مُردم در آرزوی شبیخونِ بوسهای/ یارب به خوابِ مرگ رَوَد پاسبانِ تو/ "صائب تبریزی"
* بوسه را در نامه میپیچید برای دیگران/ آن که میدارد دریغ از عاشقان پیغام را/ "صائب تبریزی"
* بر لبت چون یکی حباب شوم/ بوسم آن را ز شوق و آب شوم/ "ابوالحسن ورزی"
* تا بوسهای به من ز لب دلستان رسید/ جانم به لب رسید و لب من به جان رسید/ "صائب تبریزی"
* طمع بوسه از آن لعل شکرخا دارم/ خیر از خانه ی در بسته تمنّا دارم/ "صائب تبریزی"
* تلخی مِی به گوارائی دشنام تو نیست/ دزدی بوسه به شیرینی پیغام تو نیست/ "صائب تبریزی"
* طلب بوسه دلم گه زِ رُخَش گه ز لبش/ هست این خام طمع هرنفسی درهوسی/ "زرگر اصفهانی"
* گِردِ آن خانه بگردم که بود محفل او/ پای آن ناقه ببوسم که کشد محمل او/ "رضایی کاشانی"
* گر زنی تیغ زنم بوسه به دستت که بزن/ نیست مَردِ ره عشق آن که مزن میگوید/ "شوریده شیرازی"
* زمستان بود/ بوسه آتش زدیم/ گرم شدیم/"غلامرضا بروسان"
* رضا کاظمی هم اشعار زیبایی در وصف بوسه دارد شاید بتوان رضا کاظمی را بیش از هر چیز شاعر بوسه نامید اینها را از او بخوانید:
** بوسههایت/ مرگ را به تأخیر میاندازند/ مرا ببوس!
** نان و شراب/ در لب های توست/ مرا با بوسه ای تقدیس کن!
** مرا ببوس!/ بگذار جهان/ شعر تازهای بخواند...
** حوّا هم که باشی/ من آدم نمی شوم/ پس بی خودی جای بوسه/ سیب تعارفَم نکن!
** مرا ببوس!/ روزهای سختی در پیش است/ بگذار تو را/ کمی پسانداز کنم.
** میبوسمت/ و کلمات/ خانهنشین میشوند.
** زیر پنجرهی اتاقم/ «مرا ببوس» را میخواند/ آواز خوانِ کوچههای شب/ میبوسمت/ و طرح لبهایم میماند روی غبار سرد شیشه!
** کوتاه ترین شعرم را برای تو سرودم: بوسه!
* اگر دریابیم که تنها پنج دقیقه برای بیانِ آنچه می خواهیم بگوییم فرصت داریم، تمامِ باجه های تلفن از افرادی پر می شد که می خواهند به دیگران بگویند آنها را دوست دارند/ "کریستوفر مورلی"
* ما به همراهِ آب و باد و خاک و آتش/ به این سیاره تبعید شده ایم/ و این جا زیباترین جا براى تنهایى ست/ "شهرام شیدایی"
* کسی را دوست بدار که "دوستت دارد", حتی اگر غلام درگاهت باشد/ و دست بکش از دوست داشتن کسی که "دوستت ندارد"، حتی اگر سلطان قلبت باشد/ فراموش نکن که "زمان" آدم وفادار را مشخص می کند نه "زبان"..../ "الهی قمشه ای"
* عشق انسان را داغ می کند و دوست داشتن انسان را پخته.../ هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود./ "منسوب به کورش کبیر"
* کلاه قرمزی:
آقای مجری از بس بداخلاق بوده تنها شده
* دوست داشتن کسی که معنی دوست داشتن را نفهمد/ درست مثل توضیح دادن قانون نسبیت برای مادر بزرگت است!/ تو فک میزنی و او بافتنی اش را می بافد.../ "آلبرت انیشتین"
* گفتم بکنم توبه ز صاحب نظری/ باشد که بلای عشق گردد سپری/ چندان که نگه می کنم ای رَشکِ پری/ بار دوّمین از اوّلین خوب تری/ "سعدی"
* زمانی که حوّا سیب ممنوع را چید/ گناه پدید نیامد/ آن روز قدرتی باشکوه زاده شد که به آن می گویند نافرمانی/"اوریانا فالاچی"
* هر بار که پس از یک جدایی طولانی می بوسمت/ حس میکنم نامه ی عاشقانه ی سرآسیمهای را در صندوق پستی سرخی می اندازم./"نزار قبّانی"
* یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی/ شاگرد که بودی که چنین استادی/ خوبی و کرم را چو نکو بنیادی/ ای دنیا را ز تو هزار آزادی/"مولانا"