تلک الخطوط التی سترینها یوما علی وجهی
لیست تجاعید
انا فقط کنت اعد ایام غیابک
باظافری
****************
آن خطوطی که یک روز بر چهره ام خواهی دید
چین و چروک نیستند
من فقط روزهای نبودنت را با ناخن هایم می شمردم
"فارس کامل ترجمه ی خودم"
* عنوان پست از اسماعیل خویی
* پیدا بکن یک آدم آدمتری را / و شانههای محکم و محکمتری را/ آقای خوبی که دلش سنگی نباشد/ معشوقهای دوستت دارمتری را/ من را رها کن، هرچه میخواهی تو داری/از دست خواهی داد چیز کمتری را/ با گیسوانت باد بازی کرد و رقصید / و زد رقـم آیندهی درهمتری را/ تو آخر این داستان باید بخندی/ پس امتحان کن عاشق بیغمتری را/ من میروم آرام آرام از همهچیز/ هر روز میبینی منِ مبهمتری را/ من را ببخش، از این خداحافظ خداحا .../ پیدا نکردم واژهی مرهمتری را/"سید مهدی موسوی"
* هلن رامیرز: تو مرد خوش تیپی هستی، شانه های پهن و قوی داری اما "کِین" یه مرد واقعیه...! برای اینکه یه مرد واقعی باشی، باید چیزهایی بیشتر از شانه های پهن داشته باشی.../ "دیالوگ نیمروز فرد زینمان"
* اندی: یه چیزی هست درون تو که اونا نمی تونن بهش برسن یا لمسش کنن، اون مال توئه. رد: درباره ی چی صحبت می کنی؟ اندی: امید.../ "رستگاری در شاوشنگ"
* تجربه چیزی ست که آدمی بدست می آورد، وقتی که در پی بدست آوردن چیز دیگری ست/ "فدریکو فلینی"
* اگر غفلت نهان در سنگ خارا می کند ما را/ جوانمرد است درد عشق، پیدا می کند ما را/ "صائب تبریزی"
* جست و جویت بهر من در دیگران بیهوده است/ جای من هر کس بیاید نیست تکرارم دگر/ "امیررضا مینویی فر"
* منم آن خطاسرشتی که نترسد از گناهی/ اگر عشق تو گناه ست و اگر تو اشتباهی/ "نرگس پویا"
* من مخالف مراسم پر خرج تشییع جنازه هستم. برای انسان باید هنگام تولد عزاداری کرد نه وقتی که از این دنیا می رود/"از کتاب نامه های ایرانی شارل دو مونتسکیو"
* تنهایی مهربانم کرده است/ شبیه سربازی که از روی برجک دیده بانی برای تک تیرانداز آن سوی مرز دست تکان می دهد/ "حامد ابراهیم تبار"
* قانون اساسی هر کشوری هر 19 سال یکبار باید عوض و بازنویسی شود، چون هیچ نسلی حق ندارد برای نسل های بعدی تعیین تکلیف کند/ "توماس جفرسون"
* در کوبا قفسه هایی برای فروش کتاب بدون فروشنده هست که رویش نوشته شده است: "مطالعه کنندگان نمی دزدند و دزدان مطاله نمی کنند" کوبا جزو کشورهای اول دارای سرانه ی مطالعه ی بالاست.
* بازی زندگی بازی با بومرنگ است، افکار ،اعمال و گفته های ما خیلی زود با دقت بسیار زیاد به خودمان بر می گردد/" فلورانس اسکاول شین"
* هر آنچه جالب و تماشایی ست قطعا در سایه اتفاق می افتد. ما از داستان واقعی انسان ها چیزی نمی دانیم/"لوئی فردینان سلین"
* دوستی اهل این زمانه را چون خوردنی بازار یافتم؛ به بوی خوش، به طعم ناخوش/ "مالک دینار"
* پیر شدن به کوهنوردی شباهت دارد؛ هر قدر بالاتر می روی نیرویت کمتر می شود اما افق دیدت وسیع تر می گردد/ "اینگمار برگمان"
* کلید برق را زد/ لامپ روشن نشد/ چند دفعه ی دیگر کلید را زد/ آدم چه دیر می فهمد/ تکرار/ چیزهای خراب را درست نمی کند/ "سینا دادخواه"
* می شود ذهن مرا، فکر مرا، دل راهی شده را پس بدهی؟/"صنم عابدینی"
* در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست/ می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست/ می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی/ چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست/ باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟/ باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست/ شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند/ یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست/ چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی/ دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟/ وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو/ پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست/ میروی و خانه لبریز از نبودت میشود/ باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست/ رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است/باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست/ "بیتا امیری"