"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"سیزده را همه عالم به در امروز از شهر/ من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم"


فی الحُبِّ 

وَ فی الحربِ 

یُقتَلُ الأبریاءُ دائماً

***********************

در عشق 

و در جنگ

همیشه بی گناهان کُشته می شوند...

"نجیب محفوظ ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از شهریار

* گفتم به غیر عشق چه باشد گناه من؟/ گفتند زندگانی ِ عاشق گناه اوست/"ملک الشعرای بهار"

* گر به صحرا دیگران از بهرِ عشرت می روند/ ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده ایم/"سعدی"

* هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی/ ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی/ " سعدی"

* سبزه ها را گره زدم به غمت/ غمِ از صبر، بیشتر شده ام/ سال تحویل زندگیت به هیچ/ سیزده های در به در شده ام/ سفره ای از سکوت می چینم/ خسته از انتظار و دوری ها/ سال هایی که آتشم زده اند/ وسط چارشنبه سوری ها/ بچه بودم... و غیر عیدی و عشق/ بچه ها از جهان چه داشته اند؟/ در گوشم فرشته ها گفتند/ لای قرآن «تو» را گذاشته اند/ خواستی مثل ابرها باشی/ خواستم مثل رود برگردی/ سیزده روز تا تو برگشتم/ سیزده روز گریه ام کردی/ ماه من بود و عشق دیوانه/ تا که یکدفعه آفتاب آمد/ ماهی قرمزی که قلبم بود/ مُرد و آرام روی آب آمد/ پشت اشک و چراغ قرمزها/ ایستادم! دوباره مرد شدم/ سبزه ای توی جوی آب افتاد/ سبز ماندم اگرچه زرد شدم/ و إنْ یکادی که خواندم و خواندی/ وسط قصّه ی درازی ها/ باختم مثل بچه ای مغرور/ توی جدّی ترین بازی ها/ سبزه ها را گره زدم اما/ با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟/ مثل من ذرّه ذرّه می میرند/ همه ی سال های بی تحویل/ "سید مهدی موسوی"

* موهایم را می بافی/ به آرزوهایم گره کور می زنی/ حالا تو بهار را تا سیزده بشمار/ من بهار را در آخرین سطر همین شعر به در می کنم/ " تکتم آقابالا زاده"

* عید من با غم دیدار تو آخر شد و باز/ سیزده با هوست سبزه به هم می بافم/"پروانه حسینی"

* از پی بهبود درد ما، دوا سودی نداشت/ هر که شد بیمارِ درد عشق، بهبودی نداشت/"وحشی بافقی"

* ای که بیماردلی بشکن قدم در کوی دوست/ کاندر آن دارالشفا یک درد را درمان صد است/"طالب آملی"

* علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد/ مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را/"سعدی"

* ستمت گرچه فزون است و وفا کم، غم نیست/ کم کَمَک ساخته ام با کم و بسیار تو من/"خراسانی"

* آنکه چون سایه ز شخص تو جدا نیست منم/ مکش ای دوست تو بر سایه ی خود خنجر خویش/"مولانا"

* مانع ریزش این گریه نمی دانم چیست/ که جگر بر مژه می آید و برمی گردد/"طالب آملی"

* طالب وصلیم ما را با تسلّی کار نیست/ ناله گر از پا نشیند اشک می افتد به راه/"بیدل دهلوی"

* تو مشغولی به حُسنِ خود، چه غم داری به کار ما/ که هجرانت چه می سازد همی با روزگار ما/"سعدی"

* کس را به خلوتِ دلِ من جز تو راه نیست/ این در به روی غیر تو پیوسته بسته باد/"سعدی"

* راه عشق او که اکسیر بلاست/ محو در محو و فنا اندر فناست/"عطّار"

* و عشق یعنی غمی عمیق امّا بسیار عزیز، آیا تو تا به حال غمِ عزیزِ کسی بوده ای؟/"عاطفه محمّدپور"

* هرجا عشق هست پاکبازیست/ هرجا عقل هست حیله سازیست/"جامی"

* جسم تو باید به روح سفر کند و روح تو به نور/"مولانا"

* من تمام امروز را در خانه ماندم و آش رشته درست کردم و  بابالنگ دراز تماشا کردم :-)

بابالنگ دراز عزیزم ! کسی که در زندگی اش کسی را از ته قلبش دوست دارد همیشه نگران است! نگران غذا خوردنش، نگران ماشین هایی که به او نزدیک می شوند و بوقشان خراب است، نگران ویروس هایی که دور او می چرخند! امّا بابای عزیزم!... اینها از شیرین ترین نگرانی های دنیا هستند! از شیرین ترین های آن ها.../" جودی ابوت جین وبستر" 

* چرا بعضی کارتن ها هیچوقت تکراری نمی شوند؟ 

* پنهان مشو که روی تو بر ما مبارک است/"مولانا"

* همین...