"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"پشت نقاب ماسک‌ها شد ماه پنهان/ حیف از نگاه آشنایی که نکردیم/ یکباره دستور قرنطینه رسید و/ ما مانده‌ایم و بوسه‌‌هایی که نکردیم!"

عَلی هذِهِ النُّقطةِ الّتی لا تَکادُ تُری

یَتَصارَعُ البشرُ مَعَ فیروسٍ لایُری

**********************************

بر این نقطه ای که به سختی دیده می شود

بشر در نبرد با ویروسی است که دیده نمی شود...

"نقل قول ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از اصغر عظیمی مهر: لب های ما ماند و دعایی که نکردیم!/ لعنت به آن عشق و صفایی که نکردیم!/ «پشت نقاب ماسک‌ها» شد ماه، پنهان!/ حیف از نگاه آشنایی که نکردیم!/ فرصت برای هر گناهی رفت از دست!/ لعنت به ما و هر خطایی که نکردیم!/ آنها که عمری ادّعا کردند، رفتند!/ ثابت شد امّا ادّعایی که نکردیم!/ معشوق ما ناآشنا از کوچه رد شد!/ لب های ما ماند و صدایی که نکردیم!/ یکباره «دستور قرنطینه» رسید و/ ما مانده‌ایم و بوسه‌‌هایی که نکردیم!...

چشمان تو مضمون غزل های حماسی/ تدوین شده در قالب قانون اساسی/ دنبال تو هفتاد و دو ملّت سر جنگند/ لبخند تو سر خط خبر های سیاسی/ در مدرسه ی دل همه پیگیر تو هستند/ دیوانه شدم من ز سؤالات کلاسی/ یکروز بیا تا که بفهمی چه کشیدم/ استاد پژوهشکده ی عشق شناسی/ چادر به سرت کرده ای و تفرقه افتاد/ در مکتب بی پایه ی اسلام هراسی/ پاریس و رم و ترکیه و کاخ کرملین/ پیش تو روانی شده در دیپلماسی/ لبخند بزن شهر بپای تو بمیرد/ بیماری ویروسی لبخندِ تماسی…/"کیانوش سفری"

توی هر ضرر باید استفاده ای باشه/ باخت باید احساس ِ فوق العاده ای باشه/ آه فاتح ِ قلبم فکرشم نمی کردی/ رام کردن این شیر کار ساده ای باشه../ آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی/ بعد از این به هر دردی مبتلا بشم خوبه/ مبتلا بشم مُردم مبتلا نشم مُردم/ از تو درد لذت بخش هرچی می کشم خوبه/ من یه بچه ی شیطون توی کوچه ها بودم/ عشق تو بزرگم کرد عشق تو هلاکم کرد/ جیک جیک ِ مستونم بود و عشقِ بازیگوش/ مثل ِ جوجه ی مُرده توی باغچه خاکم کرد../ آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی/ بعد از این به هر دردی مبتلا بشم خوبه/ مبتلا بشم مُردم مبتلا نشم مُردم/ از تو درد لذت بخش هرچی می کشم خوبه/ آفرین به این زور و آفرین به این بازو/ آفرین به این چشمو آفرین به این ابرو/ آفرین به هر شب که بی گدار می باره/ با جنون در افتادن خیلی آفرین داره/ با تو هیچکس جز من بی سپر نمی جنگه/ با تو هیچکس از این بیشتر نمی جنگه/ با جنون در افتادن باز کار دستم داد/ آه فاتح قلبم عشق ِ تو شکستم داد../ با صدای محسن جان چاوشی فوق  العاده ست...

* ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست/ یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست/ دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟/ جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست/ فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه/ هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست/ سنجیده ایم ما، به جز از موی و روی یار/ حاصل ز رفت و آمد لیل و نهار نیست/ خندید صبح بر من و بر انتظار من/ زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست/ دیشب لبش چو غنچه تبسّم به من نمود/ اما چه سود زانکه به یک گل بهار نیست/ فرهاد یاد باد که چون داستان او/ شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست/ ناصح مکن حدیث که صبر اختیار کن/ ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست/ برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم/ کان یار یار نیست که اندر کنار نیست/ امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است/ گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست/ بر ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار/ فکری به حال خویش کن این روزگار نیست/ بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش/ صیّاد من بهار که فصل شکار نیست/"عماد خراسانی"

وقتی تو نیستی در و دیوار خانه را.../ ملافه های گُلبهی چارخانه را..../ حتّی کتاب حافظ و گلدان روی میز/ روبان و گوشواره و موگیر و شانه را.../ وقتی قرار نیست بیایی برای کی/ این رُژهای صورتی دخترانه را؟.../ اصلا خودم در آینه کوتاه می کنم/ موهای خیس ِ ریخته بر روی شانه را/ با گریه پاک می کنم از روی صورتم/ این خطِ چشم مسخره ی ناشیانه را/ من، جوجه فنچ کوچک تنها، بدون تو/ دیگر چطور گرم کنم آشیانه را؟/ یک روز با تو من همه ی شهر را... ولی/ حالا که نیستی در و دیوار خانه را.../"پانته آ صفایی"

* ببین چه خانه خرابم! چهارخانه بپوش/ بگو اجاره ی یک خانه از تو روزی چند؟/"نرگس میرفیضی"

* بی یارترم گرچه وفادارترم/ آزرده ترم گرچه کم آزارترم/ با هر که وفا و مردمی بیش کنم/ سبحان اللّه به چشم او خوارترم/"صحبت یزدی"

* از غربت این خانه دلم سخت گرفته/ غیر از من و تنهایی من هیچ کسی نیست/"طاهره اباذری هریس"

* بوسه گر نیست دلِ خسته به پیغام خوش است/"صائب تیریزی"

کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را/ ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا/ دست خود بر سر رنجور بنه که چونی/ از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا/ آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زدست/ گستران بر سر او سایه احسان و رضا/ این مقصر به دو صد رنج سزاوار شدست/ لیک زان لطف به جز عفو و کرم نیست سزا/ آن دلی را که به صد شیر و شکر پروردی/ مچشانش پس از آن هر نفسی زهر جفا/ تا تو برداشته‌ ای دل ز من و مسکن من/ بند بشکست و درآمد سوی من سیل بلا/ تو شفایی چو بیایی خوش و رو بنمایی/ سپه رنج گریزند و نمایند قفا/ به طبیبش چه حواله کنی ای آب حیات/ از همان جا که رسد درد همان جاست دوا/ همه عالم چو تنند و تو سر و جان همه/ کی شود زنده تنی که سر او گشت جدا/ ای تو سرچشمه ی حیوان و حیات همگان/ جوی ما خشک شده‌ ست آب از این سو بگشا/ جز از این چند سخن در دل رنجور بماند/ تا نبیند رخ خوب تو نگوید به خدا/"مولانا"

* که چو دردم از تو آید، ز تو نیز چاره باید/"حسین منزوی"

* وقتی که رگ گردن تو تیغِ بُرَنده است/ کافی است برقصی که همین رقص کُشنده است/ از ریشه مرا کندی تا جامه دریدی/ اینگونه مرا هیچ زنی ریشه نکنده است/ دودی است که از سوختن یک زن هندوست/ مویی است که آویخته تا ساق، بلند است/ تن نیست که خورشیدی مخلوط به برف است/ زن نیست که سردسته ی گرگان درنده است/ این پیرهن توری افتاده به جانت/ بر تنگی اندامِ تو تُنگی شکننده است/ آن جنبش پنهان شده در زیر لباست/ مانند هم آغوشی یک جفت پرنده است/ لب دوخته ام، چشم به چشم تو گرفتار/ در پیش تو این شاعر، تنها شنونده است/ مادینه ی آرام من این حسِّ غرورت/ زیبایی وحشی تو را رام کننده است/ یا حلقه ی انگشت تو یا حلقه ی مویت/ زندان من اینقدر چرا بند به بند است/"علیرضا الماسی"

* با تمام زنان می توان خوابید... امّا با تعداد محدودی از آنان می توان بیدار ماند/"برتراند راسل"

* شب ها گذرد که دیده نتوانم بست/ مَردم همه از خواب و من از فکر تو مست/ باشد که به دست خویش خونم ریزی/ تا جان بدهم دامن مقصود به دست/"سعدی"

* چنین شب های بی پایان و من بر بستر اندوه/ از آن پهلو به این پهلو، از این پهلو به آن پهلو/"امیرخسرو دهلوی"

* تفاوت بین انسانی که هم اکنون هستید و کسی که قرار است پنج سال بعد باشید در مردمی است که در این مدّت با آن ها معاشرت کرده و کتاب هایی است که در این زمان مطالعه می کنید/"جان مکسول"

* یکی می گفت: افغان ها به همراه مریض می گویند نگران، چقدر زیباست مثلا از یکی بپرسند کسی نگرانت هست؟ نگرانت کجاست؟ یا بگویند من نگرانت می شوم یا یکی بگوید خیالم راحت است فلانی نگرانم است..

* برای همه ی ما همه ی روزها فراموش می شوند/ به جز همان یک روز/ که نشانی اش را به هیچ کس نگفتیم/"محمدرضا عبدالملکیان"

* مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا می میرم/ و امّا فردا چطور؟/ جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشته ام/"نزار قبّانی"

* استرس می تواند تمام روزهای زندگی ات را نابود کند/ ولی مُردن فقط یک روزت را خراب می کند/"شرلوک هولمز"

* عمری دگر بباید بعد از وفات ما را/ کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری/"سعدی"

* هرگز از دماغ بنده بوی تو نرفت/ وز دیده ی من خیال روی تو نرفت/ در آرزوی تو عمر بردم شب و روز/ عمرم همه رفت و آرزوی تو نرفت/"مولانا"

گل بی رُخِ یار خوش نباشد/ بی باده بهار خوش نباشد/"حافظ"

* خبرت هست که جان مست شد از بوی بهار؟/ "مولانا"