"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"مزاج ِدهر تَبَه شد در این بلا حافظ/ کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی؟"



* و در آخر همه به علم ایمان آوردند...