"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"مرا هر گه بهار آید به خاطر، یادِ یار آید/ به خاطر یادِ یار آید مرا هر گه بهار آید"


بعضُ النساء 

وُجوهُهُنَّ جمیلةٌ

وَ  تَصیرُ  اجملَ عِندَما تَبکینَ

*******************

بعضی  زن ها 

صورت هاشان زیباست

و با گریه زیباتر هم می شود

"نزار قبانی"


* عنوان پست از شهریار

* آخرین لحظه ی این سال کجایی بی ما؟/ یار باید همه جا پیش عزیزش باشد/ " مهدی کمانگر"

* حتی تو را ز حافظه ی گل گرفته اند/ ای مثل من غریب در این روزها بهار/" محمدعلی بهمنی"

* شکفتن از در این خانه تو نمی آید/ بهار منتظر من همیشه پشت در است/" حسین منزوی"

* که ام؟ مبارز سستی که در میانه ی جنگ/ به دست دشمنم افتاده است شمشیرم/  بهار بی تو رسیده ست و من چو مشتی برف/اگرچه فصل شکوفایی است می میرم/ "سجاد سامانی"

* جای دارو دکترم تنها سفر تجویز کرد/ گفت گاهی دل بریدن رو به راهت می کند/ "مریم عمرانی"

* در حیرتم از این همه تعجیل شما/ از این همه صبر و طول و تفصیل شما/ ما خیر ندیده ایم از سال قدیم/این سال جدید نیز تحویل شما/ "جلیل صفربیگی"

* دلم به حال شاخه های نورس می سوزد/ آتشی که در دلم افروختی/  تر و خشک را با هم می سوزاند /حالا چهارشنبه ی کداممان مبارک باشد ؟/ تویی که دل مرا سوزاندی/ یا منی که دل جهانی را می سوزانم؟/ "نسترن وثوقی"

* آتشی است در دلم/ که هیچ کس را جرأت گذشتن از آن نیست/ نترس ابراهیم من!/ بگذر /آتشی که تو از آن بگذری سرد می شود/ "نسترن وثوقی"

* اگر مثل آدم خداحافظی کنی ، غصه می خوری، ولی خیالت راحت است. اما جدایی بدون خداحافظی بد است، خیلی بد، یک دیدار ناتمام است. ذهن ناچار می شود هی به عقب برگردد و درست یک ذره مانده به آخر متوقف بشود. انگار بروی به سینما و آخر فیلم را ندیده باشی/ " فریبا وفی"

* چند روزی است که چشمان تو را می جویم/ هر دم از تنگی دل شال تو را می بویم/ دور هستی و دلم ناز تو را می خواهد/ عاشقم کردی و من وصل تو را می بویم/ "مسعود رادور"

* با سمباده هایی که روی صورت ام کشیدی تمام شدم/ سلام پدر/ من آمدم تا پینوکیو دروغگوی تو باشم./ قلبم را درست کار گذاشته بودی/ مثل ساعت کار می کرد/ زود به زود عاشق می شد/ حتی/ عاشق فرشته‌‌ی مهربانی که همیشه مواظبم بود/ مثل فانتزی هایی که در هالیوود هم مخاطب نداشت/ قصه من شروع شده بود پدر!/ خیال های شیرین ام را فروختم/ تا برای تو قند رژیمی بخرم/ تا دیابت دست از سرت بردارد/ و شماره عینکت هی بالا نرود/ غصه نخور پدر!/ درست است که من هیچوقت آدم نمی شوم/ و دماغم هر روز بزرگ تر می شود/ اما قول می دهم/ وقتی که سردت شد/ خودم/ خودم را/ توی شومینه بیاندازم/ "بهاره رضایی"

* برای درخت های کنار جاده فرقی ندارد کسی که در سفر است می رود یا می آید/ برای من اما فرق زیادی دارد/ درختان مسیری که از تو دورم می کنند/ و درختان مسیری که به تو نزدیکم/ "لیلا کردبچه"

* گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر/ عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت/ "محتشم کاشانی"

* همه با یار خوش و من به غم یار خوشم/ سخت کاری ست ولی من به همین کار خوشم/ "عماد خراسانی"

* جانا غم تو ز هر چه گویی بَتَر است / رنجِ دل و تابِ تن و سوزِ جگر است/ "مولانا"

شادند جهانیان به نوروز و به عید/ عید من و نوروز من امروز تویی/ "مولانا"